قوانین گــــل کــوچــیــــک
ورود به آرشیو مطالب خواندنی
سلامی گرم به گرمای این روزای بهـــار 💡
امروز میخوایم بپردازیم به قوانین جالب انگیز فوتبال در دوران کودکی 😀
شما چه قوانینی داشتید ؟ زورگو که نبودید ؟! همسایه آزاری که نمیکردید ؟!
با ما هــــمـــراه بــاشـــیــــد . . .
.
۱٫ اونیکه از همه چاقتتر بود، همیشه دروازبان بود 😐
۲٫ همیشه اونی که صاحب توپ بود ، میگفت کی بازی میکنه کی نه ❗
۳٫ زیاد قسم میخوردی پنالتی بود ، قسم نمیخوردی پنالــــــتی نبود 😮
۴٫ بــــازی زمــــانی تموم میشــــد ، وقـــتی همه خســـته میــــشدن 🙁
۵٫ مهم نبود بازی چند چنده ، هرکی گلِ آخــر بازی رو میزد ، برنده بود 🙂
۶٫ داور هم که موی زائد 😐
۷٫ اگه یه موقع توپ گیر نمیومد ، یه جورابی دبِ پلاستیکی چیزی 😳
۸٫ اگه یارکِشی آخر انتخاب میکـردی، دیگه امیدی واسه زندگی نبود 🙁
۹٫ لحـظه ای که توپ مـیرفت زیر ماشینی که در حال حـرکته، پر استرسترین لحظه زندگی بود 🙁
۱۰٫ وقـــــتی صــــاحب توپ عصــــبانی میشد، بازی تمــــوم میشد 😐
۱۱٫ دختر همســـایه از کوچه رد میشد، همه رونالدینیو میشدن 😀
۱۲٫ شلــــوارت، کفشـــت، پیرهـــنت پاره میشد، کـتک شـب رو 🙁
۱۳٫ مسابقه با تیم کوچه بغلی مثل لشکر کـشی هیتلر به لهستان بود 🙂
یادش بخـــــــیر 💡
مطلب بسیار خوبی بود.ممنون
من خودم دهه هشتادیم ولی با داداشم میرم فوتبال تو کوچه با دوستاش بازی میکنم.کلی هم حال میده.البته فوتبالیست ها هم میبینم.عاالییییییی
تشکر
عالی بود
عالیه
عالی بود مرسی
یادم میاددبستان بودیم داشت بارون میباریدماهم ورزش داشتیم اون روزهم معلم نیومده بودرفتیم وفوتبال بازی کردیم بااون هوای سرد اه اه مردیم ازسرمای اخرش هم مابرنده شدیم ولی خیلی سخت بودبااون هوا بازی کنیم
وقتی کوچک بودیم همیشه دعوامیکردیم که کدوم گروه اول شروع میکنه یادش بخیر
مث ماوقتی کوچیک بودیم
وای!وقتی بجای دروازه آجر میذاشتیم،تا آخر بازی که ب خودمون میومدیم اگه دروازبان انصاف داشت دست به اندازش نمیزد ولی اگه انصاف نداشت دروازه رو۵سانت میکرد!به اندازه ای میکرد که فقط خود دروازبان توش جاش بشه!!!بعد دعوامیشدو….هههه
اعتراف میکنم منتظر مدرسه ام
مهر و بچسب
یکیو داشتیم ته بن بست توپامونو میگرفت وقتی توپ میفتاد ته بن بست کسی جرات نداشت بره
انگار روح اونجا بود
من فوتبال بازی نمیکردم ولی با عموم میرفتم عموم بازی میکرد منم بین نیمه ها توپ رو میکرفتم
کی گفته ما دهه هشتادیا چنین کارایی رو انجام نمیدیم و با توپ دو لایه بازی نمیکنیم من خودم تو تیم مون کاپیتانی ام واسه خودم
منم با داداشم میرفتم فوتبال وایمیسادم تو دروازه دیگه هیچ کدوم از دوستاش جرات نداشتن توپو محکم بزنن که یه وقت بخره بهم برا همین هیچوقت گل نمیخوردم
یادش بخیر پشت کوچه ما یه باغ بود که صابش دورشو دیوار کشیده بود ما هم توپو می زدیم اونجا بعدش همگی برای توپ برداشتن می رفتیم اونجا عجب میوه هایی داش دخترش که می اومد اذیتش می کردیم !!!وای یادش بخیر
یادش بخیر چه روزایی بود ماها به یدونه توپ پاره دلخوش میکردیم خخخخخخخخخخخخخخ واقعا چه روزایی بود برای خودش چه حالی میکردیم
یادش بخیر چه روزایی بود ماها به یدونه توپ پاره دلخوش میکردیم خخخخخخخخخخخخخخ
آخـــــــِی,یآدش یخیر:)
اخی یادش بخیر من هم میرفتم با پسرا فوتبال بازی میکردم یادمه یه بار رفته بودیم اصفهان پسر داییم چون خونه تنها بودم برم داشت رفتیم فوتبال منم عاشق فوتبال با کلی التماس بالاخره پسرا رام دادن تا بازی کنم اقا ینی ۲ تا گل زدم به تنهایی جلو ۱۰ پسر بزرگ تر از خودم ینی حس سوباسا رو داشتم اون موقع
هععععععی یادش بخیر
خخخخخخخخ ما که فوتبال بازی نمیکردیم
ولی عوضش یاد غذا اختراع کردن خاله بازیای ما دخترا به خیر 🙂 🙂
آخرشم هیشکی جز عروسکامون غذامونو نمیخورد 🙂
این بچه امروزیا چیکا میکنن عایا؟
یاد کشیده شدن انگشت شصت پا روی زمین و ….
اخ اخ دقیقااا انگشت شصت پای منم رو زمین موقع شوت زدن کشیده میشد یادش بخیر دوران خیلی خوبی بود
من فوتبالم خوب نبود واسه همینم بازی نمیکردم ولی میشستم کنار زمین با بچه محلا هماهنگ میکردیم که اگه داشتیم میباختیم اونا دعوا راه بندازن ماهم بریم کمکشون دعوا تا آبرومون نره
یادش به خیر تو کوچمون پسرا بازی میکردن توپشون می افتاد تو خونه ی ما ،برش میداشتم واسه خودم 😀
باز تو خوبی ما اصلا نمی دادیم می گفتیم برین زنگ بزنین اونا هم که از بابای دوستم می ترسیدن زنگ نمی زدن اخر توپ بدمینتون مارو برداشته بودن توپ مونو دادن تادادیم
اایول پست فوق العاده باحال بود..یادش بخیر یه طرف کوچه واسه فوتبال پسرا بود اون طرف دخترا خاله بازی
نمیدونم شما هم اینجوری بودید یا نه ولی وقتی کارتونه فوتبالیستا رو میذاشت باور کن من دیگه خودم نبودم
یعنی تو بازی وقتی میپریدم هد بزنم هس میکردم الان ۱۰ متر رو هوا هستم !!!
من بااینکه دخملم ولی فوتبالم عالیه…یادمه همیشه با داداش بزرگم و پسرعموم تو کوچه بازی میکردیم…یادش به خیر…الن پسرعموم ازدواج کرده…داداشم سربازیه…
اون آخری رو خوب اومدی
سلام علی جان خیلی جالب بود کلی حال کردم ما هنوزم همین قوانینو داریم هر روز هم بازی میکنیم انگار نه انگار امتحاناته . میگم علی اگه میشه یه پست از پیامک های تیکه دار بزار.
آخ آخ آخ، از خدا میخوام آقا بطلبت یه سفر بری آنتالیا!!!
چه خاطراتی رو زنده کردی واقعا یادش بخیر، من بیشتر از اینکه پاهام کار کنه چونه ام کار میکرد ۷۰٪ بردای تیممون بخاطر فک زدنم بود!!!! چاق نبودم ولی عشق دروازبانی داشتم، هرموقع هم که میدیدم موقعیت حریف ۳ به یکه تیر دروازه رو برمیداشتم در میرفتم!!!
چه دورانی بود…
دمت دمادم…
آخ آخ آخ
دوباره پای داود دیس لایک اینجا باز شد و از بالا اولین دیس لایکو زد رو ۹۵ درصد کامنتا
علی به خدا داداش ایول تا به حال با هیچکدوم از پستات اینطوری حال نکرده بودم این محشر بود مردم از خنده خدایی دمت گرم :))
ina jaleb buda vali chandvaghte dg s o matn nmizari .
منم چون با پسرا بازی میکردم وقدرت بدنی اونارو نداشتم توپ ودستم میگرفتم وتوزمین میدویبدم!!!!
واقعا بچه های این دوره چیزی نمیدونن همه سرگرم بازی با گوشی و تبلت و این چیزان.
یاد اون قدیما….
ما چون مدرسمون پسرونه بود ۲تا دروازه داشت دقیقا جلوی کلاسمون بود
زنگ تفریح ها و زنگ ورزش ها بازی میکردیم …
اما بازی کردن پسرا تو کوچه ی چیزی دیگه ست … خوش به حـــــالتون …
یـــادش بخیر …
ایـــــــول مـــمنون مــــــدیر 💡
عالی بود.با تشکر از مدیریت سایت
اینجا که بحث فوتباله بزارین یه چیز بگم:)
این بازیکنای محلی فعلی و قدیمی رو انصافا بخوان بازیشون بدن تیم های بزرگ الان تیم ملی فوتبال ایران خیلی جلو تر از اینا بوت:|
اروگوئه با ۳-۴ میلیون جمعیت بهترین فوتبال رو بازی میکنه ولی ما با کیا شدیم ۷۵ میلیون؟:D
انصافا تو تیم ملی به جز چندتا بازیکن که از قدیمیا هم هستن بقیه به درد نمیخورن ، حالا انتظار دارن شگفتی هم رخ بده:)))))))))
آخخخیی
بسلامتی همه داداشیا
(نقش داور خیلی باحال بودش)
دهه هفتادیم……….ولی دهه شصتیا میفهمن علی آقا چی نوشته……….مثل داداشام
آخی… خیلی قشنگ بود…
چه احساس خوبی داشت…
ما ک دختریم ازینکارا نمیکردیم… ولی همیشه دلم میخواست با پسرا کوچمون فوتبال بزنم… 😀
هنوزم دلم میخواد البته 😉
منم همیشه دوس داشتم خاله بازی کنم . 😀
اینو باید تو اعترافات مینوشتم !
😀
واقعا دمت گرم.
حال کردیم.
با اجازه کپی کردم.
یادمه یکی از بچه ها که وضعشون خوبتر از بقیه بود بقول خودمون توپ قانونی خریده بود
فکر نکنم بچه های امروزی اگه هواپیما بهشون بدی انقد باهاش حال کنن که ما با اون توپ قانونی (چل تیکه ) انقد حال میکردیم
یادش بخیر
داداشام همیشه منو با خودشون میبردن ولی هیچوقت نمیذاشتن بازی کنم اونجا نقش هویچ بازی میکردم
عزییییییییییییییییییزم
ولی همینکه تا نزدیک زمین هم میومدی خودش افتخار بزرگی بوده!
متن های سنگین و غمگین بذار
خیلی وقته نمیذاری علی
چشم 😉
دمتگرم کاکو
واقعا گل گفتی ، یادش بخیر . بعضی وقتام که می خواستیم لج تیم حریف رو در بیاریم ، شوت محکم می زدیم می گفتیم حالا برو بیار ….
آره دقیقا . یادش بخیر بعضی بچه ها پا برهنه بازی میکردن اصن حرکتای تکنیکیشون خدا بودا