داستان کوتاه بسیار زیبا و خواندنی نجوای دل
ورود به آرشیو داستان کوتاه
باران خوبی باریده بود و مردم دهکدهی شیوانا به شکرانه نعمت باران و حاصلخیزی مزارع، عصر یک روز آفتابی در دشت مقابل مدرسه شیوانا جمع شدند و به شادی پرداختند. تعدادی از شاگردان مدرسه شیوانا هم در کنار او به مردم پراکنده در دشت خیره شده بودند.
در گوشهای دو زوج جوان کنار درختی نشسته بودند و آهسته با یکدیگر صحبت میکردند؛ آنقدر آهسته که فقط خودشان دو تا صدای هم را میشنیدند. در گوشهای دیگر دو زوج پیر روبهروی هم نشسته بودند و در سکوت به هم خیره شده و مشغول نوشیدن چای بودند. در دوردست نیز زن و شوهری میانسال با صدای بلند با یکدیگر گفتوگو میکردند و حتی بعضی اوقات صدایشان آنقدر بلند و لحن صحبتشان به حدی ناپسند بود که موجب آزار اطرافیان میشد.
یکی از شاگردان از شیوانا پرسید: “آن دو نفر چرا با وجودی که فاصله بینشان کم است سر هم داد میزنند؟”
شیوانا پاسخ داد: “وقتی دل آدمها از یکدیگر دور میشود آنها برای اینکه حرف خود را به دیگری ثابت کنند مجبورند عصبانی شوند و سر هم داد بزنند. هرچه دلها از هم دورتر باشد و روابط بین انسانها سردتر باشد میزان داد و فریاد آنها روی سر هم بیشتر و بلندتر است. وقتی دلها نزدیک هم باشد فقط با یک پچپچ آهسته هم میتوان هزاران جمله ناگفته را بیان کرد. درست مانند آن زوج جوان که کنار درخت با هم نجوا میکنند. اما وقتی دلها با یکدیگر یکی میشود و هر دو نفر سمت نگاهشان یکی میشود، همین که به هم نگاه کنند یک دنیا جمله و عبارت محبتآمیز رد و بدل میشود و هیچکس هم خبردار نمیشود. درست مثل آن دو زوج پیر که در سکوت از کنار هم بودن لذت میبرند. هر وقت دیدید دو نفر سر هم داد میزنند بدانید که دلهایشان از هم دور شده است و بین خودشان فاصله زیادی میبینند که مجبور شدهاند به داد و فریاد متوسل شوند.”
فرامرز کوثری
داستان جالبی بود باهاش حال کردم
ایول نکته ی جالبی بود
بانظیر سیاسوخته ی داداشی موافقم دلیلی نداش دوباره تکرارشه..
خوب بوذ اما قسمتای آخر داستان که حالت نتیجه گیری و پند داشت نیازی به مطرح شدنش نمی دیدم…
salam ali bood.
مرسی عالی بود
ممنونم خوب بود
ممنون.۲۰بود
خیلی قشنگ بود ممنون
گریه ام میگیرد !!!!وقتی میبینم کسی که تمام دنیای من بود…..حالا منت دیگری را میکشد…
عالی بود علی جونممممممممممممممممممممممم
داداش دمت گرم خیلی خوب بود حال کردم
دمت۲۰٫محشربود
خیلی جالب بود ممنون
Thanks!
Like
علی جون وری گود بود فدات
چه حالی داره این دلم..امشب میگن عروسیته.. شهرو خبر کنین بیاد.. عشقم داره عروس میشه…
دور و ورت شلوغ شده..پشت سرت چراغونی.. از این همیشه بی خبر.. دل میکنی ب آسونی
دستاشو سفت نگیر دلم.. لک زده واسه اون نگات.. اینقده آتیشم نزن با لحن سرد خنده هات.. برو ک بعد تو میخوام.. رخت سیاه ب تن کنم.. منم میرم با خاطرات عشقمونو کفن کنم…
(عشق صدای احمد سولوام)
داداش علی تو این عکس فتوکپی امیر تتلو شدی.هیچ میدونستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
🙂
۲۰
لذت بردیم… مرسی ادمین جون
زیبا بود ممنون. . .
عالی بود
چقد زیاد بودن روزای نبودنت داداشم:(
سلام خیلی قشنگ بود
عالی
ممنون علی آقا
زیبا بود داداشی،مرسی،تو رو خدا زود ب زود بیا پیشمون
ســــــــــلام مثل همیشه عالی بود
دستت درد نکنه دادا
تلخه اما واقعیته!داداش علی زود به زود بیا. ممنون
😡
اخی واقعا همینطوره….دس مرسی اقای علی اقا
مرد ب زن گفت:دوستت دارم…
زن گفت اگه راست میگی دادبزن تاهمه دنیابفهمن ک دوسم داری..
اینطوری بهم ثابت کن…
مردآروم سرشوآوردجلووتوگوشش زنش آروم زمزمه کرد:دوستت دارم…
زن گفت:چراآروم دم گوشم زمزمه میکنی؟
مردگفت:چون توهمه ی دنیای منی….