متن های فوق العاده زیبای عاشقانه و احساسی
ورود به آرشیو متون عاشقانه
مگذار که عشق، به عادت دوست داشتن تبدیل شود!
مگذار که حتی آب دادن گلهای باغچه، به عادت آب دادن گلهای باغچه بدل شود!
عشق، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست،
پیوسته نو کردن خواستنیست که خود پیوسته، خواهان نو شدن است و دگرگون شدن
تازگی، ذات عشق است و طراوت، بافت عشق
چگونه میشود تازگی و طراوت را از عشق گرفت و عشق همچنان عشق بماند؟
عشق، تن به فراموشی نمیسپارد، مگر یک بار برای همیشه.
جام بلور، تنها یک بار میشکند
میتوان شکستهاش را، تکههایش را، نگه داشت
اما شکستههای جام ،آن تکههای تیز برنده، دیگر جام نیست
احتیاط باید کرد
همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم، عشق نیز
بهانهها، جای حس عاشقانه را خوب میگیرند
نادر ابراهیمی
.
(۵) متن عاشقانه در ادامـــه مطلب
.
.
.
.
تنهایی من
.
قانون تو تنهایی من است و تنهایی من قانون عشق
عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست.
چه قانون عجیبی! چه ارمغان نجیبی و چه سرنوشت تلخ و غریبی!
که هر بار ستاره های زندگیت را با دستهای خود راهی آسمان پر ستاره کنی
و خود در تنهایی و سکوت با چشمهای خیس از غرور پیوند ستاره ها را به نظاره نشینی
و خاموش و بی صدا به شادی ستاره های از تو گشته جدا دل خوش کنی
و باز هم تو بمانی و تنهایی و دوری…
.
.
.
.
باز هم برای تو
.
هنوز هم عاشقانههایم را عاشقانه برای تو مینویسم..
هنوز هم در ازدحام این همه بی تو بودن از با تو بودن حرف میزنم..
هنوز هم باور دارم عشق ما جاودانه است..
این روزها دیگر پشت پنجره مینشینم و به استقبال باران میروم.
میدانم پائیز، هنوز هم شورانگیز است..
میدانم یکی از همین روزها کسی که نبض زندگی من است،
کسی که جز تو نیست بازمیگردد..
میدانم تمام میشود و ما رها میشویم؛ پس بگذار بخوانم:
اولین عشق من و آخرین عشق من تویی
نرو، منو تنها نذار که سرنوشت من تویی..
.
.
.
.
دوباره صدایم کن
.
نیمکت عاشقی یادت هست؟
کنار هم، نگاه در نگاه و سکوتمان چه گوش نواز بود..
بید مجنون زیر سایه اش امانمان داده بود،
برگهای رنگینش را به نشانه عشقمان بر سرمان می ریخت..
او نیز عاشق بودنمان را به رخ پاییز می کشید،
اما اکنون پاییز.. نبودنت را، جداییمان را به رخ می کشد.
بگو، صدایم کن، بیا تا دوباره ما شویم،
مرحمی بر سوز دلم باش، نگاه کن، پاییز به من می خندد، بیا داغ جداییمان را به دلش بگذاریم.
بیا کلاغ ها را پر دهیم تا خبر وصلمان را به پرستوها مژده دهند.
دوباره صدایم کن..
.
.
.
.
امتحان عشق
.
در جلسه امتحانِ عشق
من ماندهام و یک برگۀ سفید!
یک دنیا حرف ناگفتنی و یک بغل تنهایی و دلتنگی..
درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمیشود!
در این سکوت بغضآلود
قطره کوچکی هوس سرسره بازی میکند!
و برگۀ سفیدم عاشقانه قطره را در آغوش میکشد!
عشق تو نوشتنی نیست..
در برگهام، کنار آن قطره، یک قلب میکشم!
وقت تمام است.
برگهها بالا..
.
.
.
.
روز بارانی
.
اولین روز بارانی را به خاطر داری؟
غافلگیر شدیم
چتر نداشتیم
خندیدیم
دویدیم
و به شالاپ شلوپهای گل آلود عشق ورزیدیم.
دومین روز بارانی چطور؟
پیشبینیاش را کرده بودی
چتر آورده بودی
من غافلگیر شدم
سعی میکردی من خیس نشوم
و شانه سمت چپ تو کاملاً خیس بود
سومین روز چطور؟
گفتی سرت درد میکند
حوصله نداشتی سرما بخوری
چتر را کاملاً بالای سر خودت گرفتی
و شانه راست من کاملا خیس شد
و چند روز پیش را چطور؟
به خاطر داری؟
که با یک چتر اضافه آمدی
و مجبور بودیم برای اینکه پینهای چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر برویم
فردا دیگر برای قدم زدن نمیآیم.
تنها برو!
سلام سایت وقعا خیلی خوبی دارید خدا قوت
kheily khob bod azizam….
b manam sar bezan
با اینکه از این چیزا خوشم نمیاد ولی از مطلب خوبت ممنون..
ممنونننننننننننننننننننننننننننننننننم
ممنون عسیسم . خسته نباشی……………….
میسی از متن های زیبات:)
سلام با اجازه کپی کردم
خوب بود مرسی
سلام خیلی قشنگ بودن،مرسییییییییییییی…
خیلی قشنگ بود….
خدایا هرچی نامرده از رو زمین نابودش کن
سلام علی اقا
وبلاگ قشنگی دارید
لطفا به منم سربزنید
kheili khob bod
خیلی خوب بودن دلم گرفت
خیلی قشنگ بود امشب اینقد دلم گرفته بود با این نوشته ها خلی گریه کردم موفق باشین…
وبلاگ جالبی داری گلم ! خسته نباشی واقعا …
حداقل چند تا جدید بنداز لابه لاش
گه به تاریخ این نوشته های نگاه بندازید اینا مال یه سال پیشه
لطفا از آرشیو سری های جدید رو ببینید 😡
mamnon ziba bood
مرسی علی جان..عالی بود..مثل همیشه ..موفق باشی
عاااااااااااااالی بود….موفق باشید♥
مضضضضضضضضضضضضخرف
ننننننبود…عالی بود مرسی