عکس نوشته های بسیار زیبا و خواندنی از اندیشمندان جهان
ورود به آرشیو مطالب خواندنی
در این مطلب ۱۵ عکس نوشته جدید برای شما آماده شده است 😡
در این مطلب ۱۵ عکس نوشته جدید برای شما آماده شده است 😡
دچار بدبختی میشویم اگر قرار باشد خون را با خون بشوییم ؛
یا اینکه ببخشیم ، اما فراموش نکنیم!
نلسون ماندلا
.
.
.
از آدمها در حد توانشون بخواین نه در حد نیازتون !
بذارین آدمها اونی که هستن بمونن …
.
.
.
لازم است گاهی در زندگی بعضی آدم ها را گم کنید تا خودتان را پیدا کنید !
.
.
.
“مدارا”
بالاترین درجه قدرت
و
“میل به انتقام”
اولین نشانه ضعف است . . .
.
.
.
بسیار شیرین مباش که تو را بخورند
و تلخ هم مباش که تو را دور افکنند . . .
.
سایر جملات آموزنده در ادامــه مطلب
فریاد زدستِ فلکِ شعبده باز / آزاده به ذلـت و گدازاده به ناز
نرگس ز برهنگی سرافکنده به زیر / صد پیرهن حریر پوشیده پیاز . . .
.
.
.
جهان اول جاییست که عکاسانش برای جایزه
از گرسنگان جهان سوم عکس می گیرند . . .
.
.
.
موضوع غم انگیز در خصوص زندگی ، کوتاه بودن آن نیست
بلکه غم انگیز آن است که ما زندگی را خیلی دیر شروع میکنیم . . .
.
.
.
صبرت که تمام شد ، نرو
معرفت تازه از آن لحظه آغاز میشود . . .
.
بس شنیدم داستان بی کسی
بس شنیدم قصه ی دلواپسی
قصه ی عشق از زبان هر کسی
گفته اند از می حکایت ها بسی
حال بشنو از من این افسانه را
داستان این دل دیوانه را
.
امروز دوشنبه، سیزدهم بهمن ماه پس از یک هفته رنج بیهوده و دیدار چهرههای بیهوده تر، شخصیتهای مدرج، گذرنامه را گرفتم و برای چهارشنبه، جا رزرو کردم که گفتند چهار بعد از ظهر در فرودگاه حاضر شوید که هشت بعد از ظهر احتمال پرواز هست نشانهای از تحمیل مدرنیسم قرن بیستم، بر گروهی (که به قرن بوق تعلق دارند). گرچه هنوز از حال تا مرز، احتمالات ارضی و سماوی فراوان است اما به حکم ظاهر امور،عازم سفرم و به حکم شرع، در این سفر باید وصیت کنم. وصیت یک معلم که از هیجده سالگی تا امروز که در سی و پنج سالگی است، جز تعلیم کاری نکرده و جز رنج چیزی نیندوخته است، چه خواهد بود!؟ جز اینکه همه قرضهایم را از اشخاص و از بانکها با نهایت سخاوت و بیدریغی، تماماً واگذار کنم به همسرم که از حقوقم (اگر پس از فوت قطع نکردند) و حقوقش و فروش کتابهایم و نوشتههایم و آنچه دارم و ندارم، بپردازد که چون خود میداند، صورت ریزش ضرورتی ندارد.
.
آرزوهایت بلند بود
دست های من کوتاه
تو نردبان خواسته بودی
من صندلی بودم
با این همه
فراموشم مکن
وقتی بر صندلی فرسوده ات نشسته ای
و به ماه فکر می کنی.
.
.
.
.
سر خود را مزن اینگونه به سنگ
دل دیوانه تنها دل تنگ
منشین در پس این بهت گران
مدران جامه جان را مدران
مکن ای خسته درین بغض درنگ
دل دیوانه تنها دل تنگ
پیش این سنگدلان قدر دل و سنگ یکی است
قیل و قال زغن و بانگ شباهنگ یکی است
دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین
سینه را ساختی از عشقش سرشارترین
آنکه می گفت منم بهر تو غمخوارترین
چه دل آزارترین شد چه دل آزارترین
نه همین سردی و بیگانگی از حد گذراند
نه همین در غمت اینگونه نشاند
با تو چون دشمن دارد سر جنگ
دل دیوانه تنها دل تنگ
ناله از درد مکن
آتشی را که در آن زیسته ای سرد مکن
با غمش باز بمان
سرخ رو با ش ازین عشق و سرافراز بمان
راه عشق است که همواره شود از خون رنگ
دل دیوانه تنها دل تنگ
” فریدون مشیری”
دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند
.
.
.
اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید
.
.
.
سخت کوشی هرگز کسی را نکشته است، نگرانی از آن است که انسان را از بین می برد
.
.
.
اگر همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام می دادید، همان نتیجه ای را می گیرید که همیشه می گرفتید
برای شنا کردن به سمت مخالف رودخانه، قدرت و جرات لازم است . وگرنه هر ماهی مرده ای هم
می تواند از طرف موافق جریان آب حرکت کند.
.
.
وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار آمدنش نشستم
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم
وقتی که او تمام کرد
من شروع کردم
وقتی که او تمام شد
من آغاز کردم
چه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است
مثل تنها مردن
.
.
دنیا را بد ساخته اند … کسی را که دوست داری ، تو را دوست نمی دارد … کسی که تورا دوست دارد ، تو دوستش نمی داری … اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد … به رسم و آئین هرگز به هم نمی رسند … و این رنج است …
.
.
شرافت مرد هم چون بکارت یک دختر است اگر یکبار لکه دار شد دیگر جبران پذیر نیست
حسین بیشتر از آب تشنه لبیک بود ، اما افسوس که به جای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادند و بزرگترین درد او را بی آبی نامیدند