زندگی را سخت نگیر
انرژی مثبت
زندگی را
ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ
ﺭﻭﻧﻖِ ﻋﻤﺮِ ، ﭼﻨﺪ ﺻﺒﺎﺣﯽ ﮔﺬﺭﺍﺳﺖ
ﻗﺼﻪ ﯼ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﺎ
ﺑﺮﮔﯽ ﺍﺯ ﺩﻓﺘﺮ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺭﺍﺯ ﺑﻘﺎﺳﺖ
ﺩﻝ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﺪ
ﮔﻞ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﺩ
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﻍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﻧﮓ ﺧﺰﺍﻥ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ
ﻫﻤﻪ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﺖ؛
ﺟﺎﻥ ﻣﻦ
ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮﭺ ﻫﻤﯿﻦ ﭼﻠﭽﻠﻪ ﻫﺎﺳﺖ
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ . . .
اگر خداوند برای لحظه ای فراموش میکرد که
من عروسکی کهنه ام و تکه کوچکی از زندگی به من ارزانی میداشت ،
احتمالا همه آنچه را که به فکرم میرسید نمیگفتم
بلکه به همه ی چیزهایی که میگفتم فکر میکردم.
کمتر میخوابیدم و بیشتر رویا میدیدم
چون میدانستم هر دقیقه ای که چشممان را بر هم میگذاریم
شصت ثانیه ی نو را از دست میدهیم.
هنگامی که دیگران می ایستند راه میرفتم
و هنگامی که دیگران میخوابیدند بیدار میماندم.
هنگامی که دیگران صحبت میکردند گوش میدادم
و از خوردن یک بستنی شکلاتی چه لذتی که نمیبردم.
کینه ها و نفرت هایم را روی تکه ای یخ مینوشتم و زیر نور آفتاب دراز میکشیدم.
آدمی اگر بزرگ و نیک زاده هم باشد از زبان مردم آسوده نیست ، زیرا :
اگر بسیار کار کند ، می گویند احمق است !
اگر کم کار کند ، می گویند تنبل است.
اگر بخشش کند ، می گویند افراط می کند !
اگر جمع گرا باشد ، می گویند بخیل است.
اگر ساکت و خاموش باشد ، می گویند لال است !
اگر زبان آوری کند ، می گویند ورّاج و پر گوست !
اگر روزه برآرد ، شب ها نماز بخواند ، می گویند ریا کار است !
و اگر نکند ، می گویند کافر است و بی دین !
لذا نباید بر حمد و ثنای مردم اعتنا کرد و جز از خداوند نباید از کسی ترسید.
پس آنچه باشید که دوست دارید ، شاد باشید،
مهم نیست که این شادی چگونه قضاوت شود.
امروز را دریاب
که این زندگی است و جوهر حیات ،
در طول مدت زمان کوتاه آن ،
تمامی واقعیت های زندگی ما گنجانده شده است :
موهبت رشد ،
شکوه جنبش ،
و جلال زیبایی
آری دیروز جز خاطره ای بیش نیست
و فردا فقط یک رویاست
اما اگر امروز را خوب زندگی کنی ،
تمام دیروز هایت به خاطره ای خوش
و تمام فردا هایت به رویا های امید تبدیل خواهد شد.
بنابراین ، امروز را خوب دریاب ،
امروز ، سرآغاز طلوع است.
به کودکی گفتند :عشق چیست؟
گفت : بازی
به نوجوانی گفتند : عشق چیست؟
گفت : رفیق بازی
به جوانی گفتند : عشق چیست؟
گفت : پول و ثروت
به پیرمردی گفتند : عشق چیست؟
گفت : عمر
به عاشقی گفتند : عشق چیست؟
چیزی نگفت آهی کشید و سخت گریست
به گل گفتم : عشق چیست؟
گفت : از من خوشبو تره
به پروانه گفتم : عشق چیست؟
گفت : از من زیبا تره
به شب گفتم عشق چیست؟
گفت: از من سوزنده تره
به عشق گفتم تو آخر چه هستی ؟!
گفت نگاهی بیش نیستم . . .
اینو اول به خودم میگم بعد به همه:
زندگی رو مثل ۱ قطره بارون بدونیم که با چه ذوق و شوقی از ابرای آسمون میاد پائین و به آرومی به زمین میشینه
واقعا خیلی قشنگه.دمت گرم، ممنون سید..
خواهش 😡
أگه انسان ها میدونستن آرزوی هر سنگ و چوبی اینه ای کاش چند لحظه جای آدما بودن از تک تک دقیقه هاشون لذت میبردن و خدا رو شکر میکردن بابت لطفی که بهشون شده ..
ω علی عالیییییییی بود ω
💡
حرف نداشت
معرکه است