سلام دوستان گرامی ، خوشحالم که سه علی سه رو واسه بازدید انتخاب کردید ;) امیدوارم لحظات خوبی رو باهم داشته باشیم :)
سخنان زیبا و آموزنده از پائولو کوئیلو
ورود به آرشیو سخن بزرگان
کشتی در ساحل بسیار امن تر است، اما برای این ساخته نشده است.
.
.
.
لازم نیست آدم از کوهی بالا رود تا بفهمد بلند است.
.
.
.
همیشه به قلبت بگو که ترس از رنج از خود رنج بدتر است.
تاریکترین لحظه ی شب لحظه ی پیش از برآمدن آفتاب است.
.
.
.
در جوانی آنگاه که رویاهایمان با تمام قدرت در ما شعله ورند، خیلی شجاعیم،
اما هنوز راه مبارزه را نمی دانیم.
وقتی پس از زحمات فراوان مبارزه را می آموزیم،
دیگر شجاعت آن را نداریم.
.
.
.
اگر نسبت به دیگران صبور باشیم، پذیرش خطاهای خودمان ساده تر می شود.
.
…
ادامه ی مطلب رو دنبال کن …
اس ام اس بسیار زیبا مخصوص روز های عاشقانه و به یاد ماندنی
ورود به آرشیو اس ام اس عاشقانه
درخت دوستی رو با قلب میکارن نه با دست !
تو را من با قلب دوست دارم نه با حرف . . .
.
.
.
هیچ میدانــی ؟
بزرگترین آرزوی من این است که،
کوچکترین آرزوی تو باشـــم . . .
.
.
.
سرمایه ام ۲ سکه محبت است …
یکی مال تو و دیگری صدقه به نیت شادی دلت
.
.
.
خراب اون چشاتم
عاشق اون صداتم
بادبون کشتیاتم
دیونه ی نگاتم
روانیه اداتم
بخوای نخوای فداتم …
.
.
.
این روز ها هیچ چیز سرجایش نیست !
جز تو …
چه زیبا جا گرفته ای در دلم …
.
.
.
قول میدهم لام تا کام حرفی نزنم
فقط بگذار از “دال تا میم” بگویم ، بگذار بگویم که “دوستت دارم”
دیگر لام تا کام حرفی نمیزنم …
.
…
ادامه ی مطلب رو دنبال کن …
داستان کوتاه جالب زن و غول چراغ جادو
ورود به آرشیو داستان کوتاه
زن در حال قدم زدن در جنگل بود که ناگهان پایش به چیزی برخورد کرد. وقتی که دقیق نگاه کرد چراغ روغنی قدیمی ای را دید که خاک و خاشاک زیادی هم روش نشسته بود.
زن با دست به تمیز کردن چراغ مشغول شد و در اثر مالشی که بر چراغ داد طبیعتا یک غول بزرگ پدیدار شد…!
زن پرسید : حالا می تونم سه آرزو بکنم ؟؟ غول جواب داد : نخیر !
زمانه عوض شده است و به علت مشکلات اقتصادی و رقابت های جهانی بیشتر از یک آرزو اصلا صرف نداره ، زن اومد که اعتراض کنه که غول حرفش رو قطع کرد و گفت : همینه که هست…
ادامه ی مطلب رو دنبال کن …
جدیدترین آواهای انتظار همراه اول از خوانندگان محبوب کشور
ورود به آرشیو آوای انتظار همراه اول
علیرضا روزگار: هرگز نشد ، خدایا
سیروان خسروی: بهار من ، بارون ، تو خیال کردی بری ، تک درخت تنها
محسن چاوشی: غیرمعمولی ، پروانه ها ، غم و شادی ، حریص ، زیبایی ، تبریک و . . .
ادامه ی مطلب رو دنبال کن …
آهنگ پیشواز ایرانسل با صدای حامد پهلان
ورود به آرشیو آهنگ پیشواز ایرانسل
آهنگ ها: آخه من عاشق توام ، التماس ، بلدی ، تنهایی ، دوست دارم
عشق من ، عمرم ، گلایه ، محرم آمده ، مشکوک ، مگه من دوستت نداشتم
ادامه ی مطلب رو دنبال کن …
داستان کوتاه فوق العاده زیبای دروغ های مادر
ورود به آرشیو داستان کوتاه
داستان من از زمان تولّدم شروع میشود. تنها فرزند خانواده بودم؛ سخت فقیر بودیم و تهیدست و هیچ گاه غذا به اندازهء کافی نداشتیم. روزی قدری برنج به دست آوردیم تا رفع گرسنگی کنیم. مادرم سهم خودش را هم به من داد، یعنی از بشقاب خودش به درون بشقاب من ریخت و گفت،:
” فرزندم برنج بخور، من گرسنه نیستم.”
و این اوّلین دروغی بود که به من گفت.
زمان گذشت و قدری بزرگ تر شدم. مادرم کارهای منزل را تمام میکرد و بعد برای صید ماهی به نهر کوچکی که در کنار منزلمان بود میرفت. مادرم دوست داشت من ماهی بخورم تا رشد و نموّ خوبی داشته باشم. یک دفعه توانست به فضل خداوند دو ماهی صید کند. به سرعت به خانه بازگشت و غذا را آماده کرد و دو ماهی را جلوی من گذاشت. شروع به خوردن ماهی کردم و اوّلی را تدریجاً خوردم.
مادرم ذرّات گوشتی را که به استخوان و تیغ ماهی چسبیده بود جدا میکرد و میخورد؛ دلم شاد بود که او هم مشغول خوردن است. ماهی دوم را جلوی او گذاشتم تا میل کند. امّا آن را فوراً به من برگرداند و گفت:
” بخور فرزندم؛ این ماهی را هم بخور؛ مگر نمیدانی که من ماهی دوست ندارم؟”
و این دومین دروغی بود که مادرم به من گفت.
.
دنباله ی داستان در ادامه مطلب . . .
ادامه ی مطلب رو دنبال کن …
داستان کوتاه تامل برانگیز پیرزن و قصابی
ورود به آرشیو داستان کوتاه
توی قصابی بودم که یه پیرزن اومد تو و یه گوشه وایستاد،
یه آقای خوش تیپی هم اومد تو گفت: ابرام آقا قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم …
آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافههاش …
همینجور که داشت کارشو میکرد رو به پیرزن کرد گفت: چی مِخی نِنه ؟
پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو گفت: هَمینو گُوشت بده نِنه …
قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد گفت: پُونصَد تُومَن فَقَط آشغال گوشت مِشِه نِنه بدم؟
پیرزن یه فکری کرد گفت بده نِنه!
.
دنباله ی داستان در ادامه مطلب . . .
ادامه ی مطلب رو دنبال کن …
طنز نوشته های جدید ، مطالب فکاهی و طنز جدید و خنده دار
ورود به آرشیو مطالب طنز
طرز نمره گرفتن پسرا و دخترا از استاد مرد:
پسرا: استاد به جون مادرم خرج خونه و دانشگارو خودم میدم،
مادرم مریض بابام مرده، ۲ شیفت کار میکنم
واسه همین نتونستم خوب درس بخونم !
دخترا: اســـــتــــــــــــــــــــــــــــــــــاد !! 😀
.
.
.
یه سری از این آدما باس شعور و تربیت رو از وسایل الکترونیکی یاد بگیرن !
الان موبایل و سینمای خانگی هم روشن میشن سلام میکنن،
تاره نوکیا دستم میده !!! 🙂
.
.
.
من آن گلبرگ مغرورم …
کدوم ؟ قرمزه ؟ نه ، نه ، بغلیش !
واااااااااااااى ، خیلى خوب افتادى !
.
.
.
نمیخوام ریا بشه؛اما من با پراید آموزش رانندگی دیدم! 😀
.
.
.
درس که دارم میخونم همزمان دلم میخواد کلی کار دیگه انجام بدم ،
اصلا انگیزم ده برابر میشه ؛ دلم میخواد هرکاری بکنم فقط درسه رو نخونم ! 😐
.
.
.
داشتم برنامه هاى مهم آینده م رو مرور میکردم،
از شما چه پنهون به جز مسواکى که تا دقایقى دیگه میزنم، باقیش دور از دسترسه !
.
.
.
دقت کردین ؟
کافیه تو یه رابطه ی عاشقانه باشی;
اونوقته که از زمین و آسمون بهت پیشنهادای دوستی میشه !
اما حالا اگه تنها باشی به مارمولک پیشنهاد بدی رد می کنه ! 😐
.
سایر نوشته های طنز جدید در ادامــه مطلب
ادامه ی مطلب رو دنبال کن …
جمله ها و متن های جدید و غمنــاک فاصله و دوری
ورود به آرشیو اس ام اس دوری
دور که میشوم، نزدیکتر می آید…!
نزدیک که میشوم، دورتر میرود…!
انگار که این ” فاصله ”
همیشه باید به شکلی رعایت شود !
.
.
.
زمستان است
و من شنیده ام روزها کوتاه تر میشوند
ولى . . .
نمیدانم چرا دارند این روزها
هى بلندتر میشوند، بى تو !
.
.
.
بین
من و تو
مرگ نمی تواند جدایی بیندازد…
فاصله که دگر هیچ…
.
.
.
در دوری لذتی است که در با هم بودن نیست
چون در با هم بودن ترس از فراق است و در دوری شوق دیدار . . .
.
.
.
رفتــه ای
و مــن هــر روز،
بــه مــوریــانــه هــایــی فکــر مــی کنــم
کــه آهستــه و آرام
گــوشه هــای خیــال ام را مــی جــونــد!
تــا بــی “خیــال” نشــده ام،
بــرگــرد . . .
.
سایر دل نوشته های فاصله و دوری در ادامــه مطلب
ادامه ی مطلب رو دنبال کن …
عکس نوشته های بسیار زیبا از جملات پندآموز
ورود به آرشیو مطالب خواندنی
جملات تصویری زیبا در ادامــه مطلب . . .
ادامه ی مطلب رو دنبال کن …