شعر زیبای کویر از دکتر شریعتی
ورود به آرشیو اشعار دکتر علی شریعتی
شگفتا! وقتی که بود نمی دیدم،
وقتی میخواند نمی شنیدم…
.
وقتی دیدم که نبود…
وقتی شنیدم که نخواند…!
.
دنباله ی شعر کویر در ادامه مطلب
شگفتا! وقتی که بود نمی دیدم،
وقتی میخواند نمی شنیدم…
.
وقتی دیدم که نبود…
وقتی شنیدم که نخواند…!
.
دنباله ی شعر کویر در ادامه مطلب
.
تا سحر ای شمع بر بالین من
امشب از بهرخدا بیدار باش
.
سایه غم ناگهان بردل نشست
رحم کن امشب مرا غمخوار باش
.
کام امیدم بخون آغشته شد
تیرهای غم چنان بر دل نشست
.
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد؟
نمیخواهم بدانم کوزهگر از خاک اندامم
چه خواهد ساخت؟
ولی بسیار مشتاقم،
که از خاک گلویم سوتکی سازد
.
.
افسانهاى خموش در آغوش صد فریب
گرد فریب خوردهاى از عشوه نسیم
خشمى که خفته در پس هر زهر خندهاى
رازى نهفته در دل شبهاى جنگلى
.