تکست های بسیار زیبا و دلنشین با عنوان ِ “دلواپسی”
پیامک غمگین و دلشکسته
سلام خدمت عزیزان ِ همراه ِ سه علی سه 😡
امروز با مطلبی ویژه همراهتون هستیم با موضوع ِ دلواپسی . . .
با ما همراه باشید 💡
چشمان خیس ات را میبوسم نازنین !
دلواپس آینده نباش
این شب ها میگذرد
و میرسد روزی که در آغوش هم
از سر شوق ،
گریه سَر میدهیم . . !
علی سلطانی
.
.
.
امروز
دلتنگ این نیستم
که چرا دوست نمیداری ام،
دلواپس فردایی ام
که باز می گردی و
نیستم !
.
.
.
می گذرد
حتی اگر امروز هم
این میز را
گرد گیری نکنی !
بیرون بزن
رها بکن
دلواپسی هایت را
لطفا …
درست وقتی که ما
نگران چینی های گل سرخمان بودیم
چیزهای زیادی
شکسته است . . .
رویا شاه حسین زاده
.
.
.
دلواپسی ها همیشه هست
بیا لحظه ای هم که شده برای خودمان زندگی کنیم
چای بنوش و رها کن
فردا را و فرداهارا . . .
.
.
.
خداوندا
تو میدانی که
من دلواپس فردای خود هستم
مبادا گم کنم
راه قشنگ آرزوهارا
مبادا گم کنم اهداف زیبا را
مبادا جا بمانم از قطار موهبتهایت
خداوندا مرا مگذار تنها . . .
.
.
.
پرنده‌ها دیرشان نمی‌شود
هیچ سگی ساعتش را نگاه نمی کند
گوزن ها دلواپس فراموش کردن تولدها نیستند
فقط انسان زمان را اندازه می گیرد
فقط انسان ساعت را اعلام می کند
و به همین دلیل فقط انسان از ترسی فلج کننده رنج می برد
که هیچ موجود دیگری تحمل نمی کند؛
ترس تمام شدن وقت …
.
.
.
لااقل گاهے بِگو مالِ منے
یا بِگو دلواپسِ حالِ منے
لا اقل گاهےسُراغَم رابگیر
تا بِدانم ڪہ پروبالِ منے
لااقل گاهے بِدان ﺍُمیدَم ﻭ
پاےتاسر عشق و آمالِ منے . . .
.
.
.
می‌دانم !
کوله‌ام سنگین و دلم غمگین است !
اما تو دلواپس نباش بهار بانو …
نیامدم که بمانم …
تنها به اندازه‌ی نمبار‌ه‌ای
کنارم باش !
یغما گلرویی
.
.
.
وقتی که دیگر دلواپس آن نباشیم در چشم محبوبمان چگونه دیده شویم،
معنایش این است که دیگر عاشق نیستیم !
میلان کوندرا
.
.
.
بر این سنگ
یا چیزی ننویسید
یا فقط بنویسید:
گیاهی دلواپس
که همۀ بره ها را گم کرده بود . . .
محمدرضا عبدالملکیان
.
.
.
تو غصه نخور،غصه رفیق دل ماست
بی ترس بگو :که راه من از تو جداست
دلواپس تو بعد خودم خواهم شد
دل را بشکن،شکستنی رفع بلاست
امیر رجایی
.
.
.
درد ، مرا انتخاب کرد
من ، تو را
تو ، رفتن را
آسوده برو دلواپس نباش
من و درد و یادت تا ابد با هم هستیم !
.
.
.
در گذرگاه خیال همیشه حضور یک نفر
احساس میشود
در پرسه های تنهاییت با تو قدم میزند و
سنگینی نگاهش همراه توست …
به زنی میماند که همیشه دلواپس است
که مبادا تنهایش بگذاری
و چقدر آشناست سیمای زیبایش
اما خیلی دور خیلی مبهم
و تو هیچ نشانی از او نداری
مگر چشمهایش …
پژمان احمدی
.
.
.
زمستان است و
چشم کوچه از انتظارت سپید
پرنده ی مهاجرم
بگو با کدام برف
می نشینی
بر شاخسار تنهایی ام
دلواپس سرما نباش
اینجا از هیزم دل
آتشی برایت روشن کرده ام . . .
مینا آقازاده
دلواپسی گرگ درون ادماست گاه زوزهاش به آسمان میرود و گاه میدرد تمام غصه های این عالمی کهکشانرا
اگر دلواپسی ها را تبدیل به وزنه کنیم ،همه ،وزنه ها را یک ضرب بالا میبرند؛ بغیر از وزنه ی دلواپسی مادر ، که حتی پر طاقت ترین فرد ،توان تکان دادنش را هم ، ندارد؛ و تنها ،تنها ، (مادر) است که از، قبل از بدو تولد نوزاد تا اخرین روز حیات خود، زیر این وزنه ی سنگین و کمر شکن دوام می اورد .
هرچند چشمهای قدرناشناسان بینای نابینا ، قادر به دیدن این توان وطاقت او نیستند و بجای کرنش ، در مقابلش غرش میکنند
.