دیالوگ های ماندگار سینمای جهان (سری ششم)
دیالوگ های ماندگار
سلام همراهان گرامی 💡
امروز در خدمتتون هستیم با سری جدید دیالوگ های ماندگار . . .
برای مشاهده آرشیو دیالوگ های ماندگار اینجا رو بزنید 😉
…
جودی: «من تمام عمرم رو روی این کار گذاشتم»
بانی: «میدونیم و خیلی هم هیجان زده ایم؛ اما یکم ترسیدیم»
جودی: «تنها چیزی که باید ازش بترسیم، خود ترسه»
Zootopia – 2016
.
.
.
گاهی معمولی ترین و ابتدایی ترین داشته های زندگی آدم ها،
می شه بزرگترین حسرت زندگیت !
Insomnia
.
.
.
کاش زندگی مانند جعبه موسیقی بود،
صداها آهنگ بود؛ حرفها ترانه…
دلشدگان| ۱۳۷۰|علی حاتمی
.
.
.
کوپالسکی : رفقا! رفقا! این قدر زود تسلیم نشین
ناسلامتی ما باید آبروی روسیه رو حفظ کنیم
بولیانف : خیلی خوب
پس ده دقیقه دیگه هم آبروی روسیه رو حفظ میکنیم
Ninotchka| نینوچکا ۱۹۳۹| ارنست لوبیچ
.
.
.
ربکا: «دارم میرم به جلسۀ انجمن جلوگیری از مصرف الکل سخنرانی کنم»
مارسل: «مگه همتون توی تجارت مشروب نیستین؟!»
ربکا: «آره، ولی هرچی بیشتر به آدم بگن نمیتونی چیزی رو داشته باشی،
بیشتر به سمتش کشش پیدا میکنه؛ به هر قیمتی که شده!»
The Originals – 2013
.
.
.
کارمون تو زندگی شده نگاه کردن به گذشته و فکر کردن به آینده
پس حال چی میشه؟
Glengarry Glen Ross 1992
.
.
.
تو را به جای همه روزگارانی که نمی زیسته ام دوست می دارم
برای خاطر عطر گستره ی بیکران و برای خاطر عطر نان گرم
برای خاطر برفی که آب می شود، برای نخستین گل
برای خاطر جانوران پاکی که آدمی نمی رماندشان
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه زنانی که دوست نمی دارم دوست می دارم
مدار صفر درجه
.
.
.
جاستین: زمین پُر از شرارته
نیازی نیست براش غصه بخوریم
هیچ کس دلش براش تنگ نمی شه
مالیخولیا
.
.
.
دنیـا پـر از آدمـای خوبـه کــه کـارای بـد می کنن !
پوارو – آگاتا کریستی
.
.
.
مرد:چرا مادرت با اینکه میدونست پدرت یه عوضیه،ازش جدا نمیشد؟
دختر: همیشه یه پست فطرته که میتونه قلب زنارو به طپش بندازه
ANGEL HEART
.
.
.
زنها تا وقتی عاشق نشده اند بهترین روانکاوها هستند
ولی بعد از اون تبدیل میشن به بهترین بیماران روانی!
طلسم شده
.
.
.
توماس: «توی این چهار سال هر بار که رقص تو رو دیدم،
انگار داری زور میزنی که تمام حرکاتو کامل و درست انجام بدی
امّا تا حالا هیچوقت ندیدم که خودتو رها کنی
این همه انضباط واسه چیه؟»
نینا: «من فقط میخوام بی عیب و کامل باشم»
توماس: «کمال این نیست که همش خودتو کنترل کنی
یه وقتایی لازمه که خودتو رها کنی
خودتو غافلگیر کن تا بتونی بقیه رو غافلگیر کنی»
Black Swan – 2010
.
.
.
آلفرد: «کاملاً سقوط کردیم، اینطور نیست ارباب بروس؟»
توماس وین: «و چرا ما سقوط میکنیم، بروس؟
بخاطر اینکه یاد بگیریم چطوری خودمونو بکشیم بالا»
Batman Begins – 2005
.
.
.
میگویند دنیا متعلق به کسانیست که زود از خواب برمیخیزند
دروغ است !
دنیا متعلق به کسانیست که از بیدار شدن خود خشنودند
مونیکا ویتی
.
.
.
من از مردن نمیترسم
نگرانم که به اندازه ی کافی زندگی نکرده باشم
باید روی همه ی تخته سیاه های کلاس ها نوشته بشه
زندگی یه زمین بازیه
نه چیز دیگه…
Mr. Nobody |2009| Jaco Van Dormael
.
.
.
لُرنزو: غم انگیز ترین چیز توی زندگی،
یه استعداد تلف شدست…!
A Bronx Tale
.
.
.
سامانتا : قلب مثل جعبه نیست که پر بشه
هرچی که بیشتر ابراز عشق کنی, گسترده تر میشه
Her – Spike Jonze
.
.
.
ما همه مون مشکلاتی رو داریم،
همه مون چیزهایی رو داریم که باهاشون سر و کله بزنیم،
بعضی روزا از دیگران بهتریم،
بعضی روزا متوسطیم و بعضی روزا هم فقط جا رو واسه دیگران تنگ کردیم
Detachment-2011
.
.
.
کالیگولا: در گذر از جاده ی زندگی آموختم
کسانی را که بـیشتر دوست می داری زودتر از دست می دهی!
Caligula
.
.
.
رؤیاهای قدیم رؤیاهای خوبی بودن،
به نتیجه نمیرسیدن ولی خوشحالم که اونا رو داشتم
کلینت ایستوود – پلهای مدیسون کانتی
.
.
.
تو فکر میکنی با کی داری حرف میزنی؟
من هم توی این دنیا بودم
روزی بود که من هم میدیدم
و دیده ام
پسرانی مثل این ها و جوونتر از این ها
دستاشون کنده شده
و پاهاشون قطع شده
ولی چیزی به دردناکی صحنه ی
قطع کردن جرات یک مرد نیست
scent of a woman
.
.
.
جوکر(هیث لجر) : می دونی چرا از چاقو استفاده می کنم ؟
تفنگ ها خیلی سریعن ، با تفنگ نمی تونی اون حسه طرفت رو درک کنی
آخه آدما تو لحظه آخر نشون میدن که واقعا کی هستن
The Dark Knight |2008| Christopher Nolan
.
.
.
هیچوقت بخاطر چیزهایی که باعث شدن لبخند بزنی، پشیمون نشو
Click Your Heart, 2016
.
.
.
اندی: میدونی مکزیکیها در مورد اقیانوس آرام چی میگن؟
رِد: نـه
اندی: میگن هیچ گذشتهای نداره. این دقیقن همون جایـیه که من مـیخوام زندگی کنم
یه جای گرم بدون هـیچ خاطره ای !
The Shawshank Redemption
.
.
.
اون قدیما، اگه مردم رازی داشتن و دوست نداشتن به کسی بگن،
میدونی چیکار می کردن؟
از کوه بالا میرفتن و یه درخت پیدا می کردن،
یه سوراخ توی اون درخت میکندن
و رازو توی اون سوراخ زمزمه می کردن
بعد سوراخو با گِل می پوشوندن
و راز رو برای همیشه همونجا میزاشتن
In the Mood for Love
.
.
.
چیزی که دنیا بهش نیاز داره بازگشت به ” نجابت ” و ” مهربانیه ”
Roman Holiday- William Wyler
.
.
.
-یادته وقتی قرص می خوردی چقدر حالت خوب بود؟
-حالم خوب نبود.یادم رفته بود حالم بده
پریدن از ارتفاع کم – حامد رجبی
.
.
.
شرارت ماسک های زیادی میپوشه
اما هیچ کدوم به خطرناکی نقاب تقوا نیست …!
Tim Burton – Official Page |1999|Sleepy Hollow
.
.
.
معاویه: «قوی تر از ذوالفقار علی سراغ داری؟»
عمرو بن عاص: «آری، جهل مردم»
امام علی (ع) – ۱۳۷۵
.
.
.
دنیا را بغل گرفتیم
گفتند: امن است هیچ کاری با ما ندارد
خوابمان برد …
بیدار شدیم،
دیدیم آبستن تمام دردهایش شدهایم …
حسین پناهی
.
.
.
هرگز قاطی چیزای از پیش تعیین شده نشو …
چارلی چاپلین تو یه مسابقه ی تقلید از چارلی چاپلین
درمونت کارلو شرکت کرد و سوم شد !
Locky Number Slevin(2006)
.
.
.
همون طور که یهو خوابت میبره،
منم به همون سادگی عاشقش شدم
اولش آروم آروم، و بعدش ناگهانی
تقصیر ستاره بخت ماست ۲۰۱۴| جاش بون
.
.
.
کریدی: «بمیر… بمیر… چرا نمی میری؟»
وی: «زیر این نقاب چیزی فراتر از گوشت و خون وجود داره؛
زیر این نقاب یک آرمان وجود داره آقای کریدی و آرمان ها ضدگلوله هستند»
Film Title: [V for Vendetta – 2005]
.
.
.
کامبی شیمادا: «برو بسمت شمال. جنگ قطعی اونجا درمیگیره»
گوروبی کاتایاما: «خب چرا اونجا سنگر درست نمیکنی؟»
کامبی شیمادا: «یه سنگر خوب به جایی واسه رخنه کردن احتیاج داره
دشمن باید طمع کنه که بیاد داخل و اونوقته که ما بهشون حمله میکنیم
اگه فقط دفاع کنیم، جنگ رو میبازیم»
Film Title: [Seven Samurai – 1954]
.
.
.
هیچ چیز خاطرات را از لحظات عادی متمایز نمی کند،
بعدهاست که آنها با نشان دادن زخم هایشان مدعی یادآوری می شوند
” اسکله ”
کریس مارکر / ۱۹۶۲
.
.
.
خانم دارابی : اعتراف کنید که بــه زنها نگاه ابزاری دارید !
دکـتـر : بـسـتـگـی بـه زنـش داره
ورود آقــایــان مـمـنـوع
.
.
.
هکتور: «بهم بگو ببینم برادر کوچولو… تو تا حالا کسی رو کشتی؟»
پریس: «نه»
هکتور: «تا حالا دیدی که کسی تو میدون جنگ بمیره؟»
پریس: «نه»
هکتور: «من کشتم، من شنیدم که دارن میمیرن و مرگشون رو هم دیدم
هیچ افتخاری هم نداره و اصلاً هم شاعرانه نیست
تو میگی حاضری برای عشق بمیری،
امّا تو نه چیزی راجع به مردن میدونی نه چیزی راجع به عشق»
Film Title: [Troy – 2004]
.
.
.
دیوید: «یه مردی رو میشناختم که کور بود.
وقتی چهل سالش شد جراحی کرد و بینائیشو بدست آورد»
دختر: «چطوری بود؟»
دیوید: «اولش خیلی خوشحال بود. چهرهها… رنگها… منظرهها…
ولی همهچی تغییر کرد. دنیا بدبختتر از اون بود که تصور میکرد
هیچکس بهش نگفته بود چقدر کثافت اونجاست. چقدر زشتی. همه جا زشتی میدید
وقتی کور بود، عادت داشت با یه تیکه چوب تنهایی از خیابون رد بشه
وقتی بینائیش رو بدست آورد، از همه چی میترسید
شروع کرد توی تاریکی زندگی کردن. هیچوقت از اتاقش بیرون نمیومد
سه سال بعدم خودشو کشت»
Film Title: [The Passenger – 1975]
.
.
.
وقتی صدمه دیدن و ترسیدنت برای مدت طولانی ای ادامه داشته باشه
اون ترس و درد به نـفـرت تبدیل میشه
و نـفـرت دنیات رو برای همیشه عوض میکنه …
تپه خاموش
.
.
.
صدفی به صدف مجاورش گفت: «در درونم درد بزرگی احساس میکنم؛
دردی سنگین که سخت مرا میرنجاند»
صدف دیگر با راحتی و تکبر گفت:
«ستایش از آن آسمانها و دریاهاست؛ من در درونم هیچ دردی احساس نمیکنم؛
ظاهر و باطنم خوب و سلامت است»
در همان لحظه خرچنگ آبی از کنارشان عبور کرد و سخنانشان را شنید؛
به آن که ظاهر و باطنش خوب و سلامت بود گفت:
«آری! تو خوب و سلامت هستی امّا دردی که همسایهات در درونش احساس میکند
مرواریدی است که زیبایی آن بی حد و اندازه است»
Book Title: [The Wanderer – 1932]
.
.
.
کریس جانسون: «یه نقاش ایتالیایی هست اسمش کارلوتیه و اون… اهوم…
اون زیبایی رو اینطور تعریف کرده:
اون میگه زیبایی مجموعهای از اجزاییه که آنچنان باهم هماهنگ هستن
که نیازی نیست چیزی دیگهای بهشون اضافه بشه، برداشته بشه و یا جایگزین بشه
و این چیزیه که تو هستی… تو زیبایی…»
لیز: «واو!»
Film Title: [Next – 2007]
.
.
.
کریم: «اصلاً تو میدونی صدهزارتا ماهی چندتا میشه؟»
پسر بچه: «خب میشه صدهزارتا»
عنوان فیلم: [آواز گنجشکها – ۱۳۸۶]
.
خانم دارابی : اعتراف کنید که بــه زنها نگاه ابزاری دارید !
دکـتـر : بـسـتـگـی بـه زنـش داره
ورود آقــایــان مـمـنـوع
خیلی خوب بودن دوست داشتم……
💡