سخنان زیبا و گرانبها از وینستون چرچیل به همراه بیوگرافی
سخن بزرگان
آدم بدبین، سختی را در هر فرصتی می بیند،
آدم خوش بین فرصت را در هر سختی.
وینستون چرچیل
.
.
موفقیت، توانایی رفتن از شکستی به شکست دیگر بدون از دست دادن شور و حرارت است.
وینستون چرچیل
.
.
.
حقیقت، انکارناپذیر است. بدخواهی ممکن است به آن حمله کند.
ممکن است نادانی آن را به مسخره بگیرد، اما سرانجام حقیقت پایدار خواهد بود.
وینستون چرچیل
.
.
.
سیاستمدار کسی است که حوادث فردا و یک ماه و یکسال بعد را پیش بینی کند
و سپس بتواند دلایلی بیاورد که چرا اتفاق نیفتاد.
وینستون چرچیل
.
.
.
سرسخت و سمج و پایدار باشید و هرگز تسلیم نشوید.
وینستون چرچیل
.
.
.
مطمئن باش که آمریکایی ها بالاخره کار درست را انجام می دهند
البته بعد از اینکه همه راههای دیگر را آزمودند.
وینستون چرچیل
.
.
.
من آدم خوشبینی هستم؛ فکر نمی کنم اگر جز این باشم،
حال و روز ام بهتر از این باشد.
وینستون چرچیل
.
.
.
عیب جامعه این است که همه می خواهند آدم مهمی باشند
و هیچ کس نمی خواهد فرد مفیدی باشد.
وینستون چرچیل
.
.
.
آیین دموکراسی بدترین شکل حکومت است.
با وجود این از تمام آیین هایی که تاکنون آزمایش شده بهتر است.
وینستون چرچیل
.
.
.
رو به پیشرفت، یعنی دگرگونی،
رو به تکامل، یعنی دگرگونی های بسیار.
وینستون چرچیل
.
.
.
شجاعت را به حق در صدر صفات برجسته انسان دانسته اند
زیرا این صفت تکیه گاه صفت های دیگر است.
وینستون چرچیل
.
.
.
اشخاص همیشه گناه را به گردن شرایط و بی نظمی می اندازند؛
من به شرایط و بی نظمی باور ندارم.
مردان کامیاب، شرایط و نظم را جستجو می کنند و آن را می آفرینند.
وینستون چرچیل
.
.
سِر وینستون لئونارد اسپنسر چرچیل (به انگلیسی: Sir Winston Leonard Spencer-Churchill) (زادهٔ ۳۰ نوامبر ۱۸۷۴ – درگذشتهٔ ۲۴ ژانویهٔ ۱۹۶۵) سیاستمدار و نویسندهٔ بریتانیایی است که بین سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۵، یعنی در طول جنگ جهانی دوم، و بار دیگر بین سالهای ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۵ نخستوزیر بریتانیا بود. او افسر ارتش بریتانیا نیز بود. چرچیل جایزهٔ نوبل ادبیات در سال ۱۹۵۳ را بهخاطر نوشتههایش دریافت کرد.
.
مجلهٔ تایم در سال ۱۹۴۹ وینستون چرچیل را بهعنوان «مرد نیمهٔ اول قرن بیستم» انتخاب کرد. چرچیل در میان عامهٔ مردم مظهر زیرکی و نیرنگ است. چرچیل سال ۱۹۴۰ نیز بهعنوان مرد سال تایم انتخاب شدهبود.
.
چرچیل در ۳۰ نوامبر ۱۸۷۴ در «بلنهایم پالاس» در آکسفوردشر انگلستان در خانوادهٔ معروفِ «اسپنسر» به دنیا آمد. پدرش لرد راندولف چرچیل سیاستمدار و مادرش لیدی راندولف چرچیل دختر یک میلیونر آمریکایی بود. او همچنین برادری به نام جان استرنج اسپنسر چرچیل داشت.
.
چرچیل ابتدا به مدرسهٔ «هارو» و پس از آن به «آکادمی نظامی سلطنتی سندهرست» ملحق شد.
.
در سال ۱۸۹۳ به ارتش بریتانیا پیوست و در ۱۸۹۸ بهعنوان افسر ارتش در جنگی در سودان شرکت کرد. در سال ۱۸۹۹ ارتش را به قصد انجام فعالیتهای سیاسی ترک کرد ولی قبل از آن بهعنوان روزنامهنگار به آفریقای جنوبی که در آن «جنگ دوم بوئر» در جریان بود رفت. در آنجا توسط بوئرها بهعنوان اسیر جنگی دستگیر و زندانی شد، ولی چرچیل توانست از آنجا فرار کند.
.
وینستون چرچیل در سال ۱۹۰۰ بهعنوان عضو حزب محافظه کار وارد پارلمان اولدهام شد ولی بعد از مدتی از حزب جدا شد و در سال ۱۹۰۴ به حزب لیبرال پیوست. چرچیل از مخالفان سیاستهای خلع سلاح داوطلبانه بود و همچنین از سیاست مماشات بریتانیا و فرانسه در مقابل زیاده خواهیهای هیتلر انتقاد میکرد. با شکست سیاست مماشات، زیر پا گذاشته شدن توافقنامه مونیخ، شروع جنگ جهانی دوم و حمله آلمان به بلژیک و هلند و فرانسه، در ماه می ۱۹۴۰ نویل چمبرلن از سمت نخستوزیری کناره گرفت و وینستون چرچیل در ۶۵سالگی در جای او بهعنوان نخستوزیر و وزیر دفاع قرار گرفت. در زمان جنگ جهانی دوم همزمان با پادشاهی جرج ششم، نخستوزیری بریتانیا در دست وینستون چرچیل بود. چرچیل در طول جنگ به برقراری روابط قوی با رئیس جمهور آمریکا، فرانکلین روزولت پرداخت.
.
چرچیل قدرت را در انتخابات بعد از جنگ در سال ۱۹۴۵ از دست داد، با این حال رهبر اپوزیسیون باقی ماند. در مقابل زیاده خواهی استالین پس از جنگ جهانی دوم (بهعنوان مثال الحاق لتونی و استونی و لیتوانی و شرق لهستان به خاک شوروی) و اشغال نظامی و تشکیل دولتهای استبدادی دست نشانده شوروی در اروپای شرقی، چرچیل اروپا و آمریکا را به اتحاد در مقابل کمونیسم تشویق کرد. اصطلاح «پرده آهنین» نیز توسط او رواج داده شد.
.
چرچیل دوباره در سال ۱۹۵۱ بهعنوان نخستوزیر انتخاب شد و در سال ۱۹۵۵ برکنار شد. با این حال تا اواخر عمر عضو پارلمان بریتانیا باقی ماند؛ و همچنین عنوان پدر مجلس را در اختیار داشت. از گرایشهای سیاسی او میتوان به مخالفت او با اعطای استقلال به هند اشاره کرد. چرچیل در دنیای سیاست بریتانیا نقش بزرگی به عهده داشت، چراکه نقش و دخالت سلطنت را در سیاست بریتانیا به تدریج تقلیل داد و تأثیرات این عملکرد از دوران ملکه ویکتوریا تا ملکه الیزابت دوم به چشم میخورد.
.
وینستون چرچیل در آغاز ژانویه سال ۱۹۶۵ سرما خورد و بستری شد. در ۱۵ ژانویه دچار خونریزی مغزی شد، سکته مغزی کرد و به کما رفت. در صبح یکشنبه ۲۴ ژانویهٔ ۱۹۶۵ بعد از ۱۰ روز نگرانی عمومی از وضعیت سلامتیاش، بر اثر سکته مغزی در سن ۹۰ سالگی در منطقه هایدپارک گیت در شهر لندن درگذشت. به دستور ملکه الیزابت دوم، جسد او برای سه روز در دید عموم گذاشته شد و سپس مراسم تشییع رسمی در کلیسای سینت پال با حضور فرح پهلوی برگزار شد. این نخستین مراسم رسمی از سال ۱۹۱۴ در بریتانیا بود که برای فردی خارج از خاندان سلطنتی انجام میشد. این مراسم همچنین بزرگترین مراسم از این دست در بریتانیا بود، بهطوریکه افرادی از بیش از صد کشور جهان، شامل افرادی چون رئیسجمهور فرانسه، شارل دوگل، و رئیس جمهور آمریکا، دوایت آیزنهاور، در آن حضور یافتند.چرچیل پس از تشییع رسمی در یکی از گورستانهای وابسته به کلیسای “بلادون” در “آکسفوردشایر” که پدر و مادرش در آنجا دفن بودند، چسبیده به کاخ بلنهایم به خاک سپرده شد.
سلام مرسی ازمتن های زیبای شما لذت بردم
اشخاص همیشه گناه را به گردن شرایط و بی نظمی می اندازند.من شرایط و بی نظمی را باور ندارم.
کاملا با حرفش موافقم واقعا دلیل اصلی شکست ها و عدم موفقیتمون همینه چون همیشه دنبال مقصریم.باید باور داشته باشیم هیچ کسی جز خودمون این مسئولیت رو به گردن نمی گیره
“اگه منطقی باشیم و رد پای این مشکل رو دنبال کنیم می بینیم که به خودمون میرسیم! “