سلام دوستان گرامی ، خوشحالم که سه علی سه رو واسه بازدید انتخاب کردید ;) امیدوارم لحظات خوبی رو باهم داشته باشیم :)
خانه / پیامک چهارشنبه سوری / استاتوس باحال چهارشنبه سوری – تکست شب چهارشنبه سوری

استاتوس باحال چهارشنبه سوری – تکست شب چهارشنبه سوری

استاتوس ها و طنز نوشته های قشنگ و باحال چهارشنبه سوری

پیامک چهارشنبه سوری

4shanbesooori

سلام عزیزان ِ دل 💡

خــُب داریم میرسیـــیم به شب پر التهاب ِ چهارشنبه سوری !

البته خیلی جاها از یه ماه قبل پیشواااز رفتن 😐

خیلی خیلی مراقب خودتون باشید و نکات ایمنی رو جدی بگیرید 😀 😉

امشب شب چهارشنبه سوریه
و میخوام به یاد تو که نیستی بالون آرزویی به آسمون بفرستم
و آرزویم را هم که دگر تمام مردم شهر میدانند:
“دیگه قیافه نحستو نبینم” 😀
.
.
.
با یاد سرخی گونه هات
درخشـش چشمات
سوزاننـدگی لبـهات
داغــی عشقت
از رو آتیش میپرم
دوستت دارم آتیش پاره چهارشنبه سوری مبارک
.
.
.
به سلامتیه همه اونایی که چهارشنبه سوری
تنها چیزی که برای ترکوندن دارن بغضاشونه 🙁
.
.
.
چهارشنبه سوری داره میاد
شاخه های خشکیده دلتو تو آتیش امروز بسوزون
تا گرم بشه دل مهربونت !
.
.
.
در دلم هر روز بساط چهارشنبه سوری به پاست
خاطرت وجودم را آتش زده
بیا و از روی دلم بپر شاید بختمان به هم گره بخورد…
.


.
.
هر سال چهارشنبه سوری کلی آدم کور و کر و ناقص می‌شن
بقیه هم سردرد و ضعف اعصاب میگیرن
همه هم توافق دارن که اسم اینو بذارن جشن !
.
.
.
آخرین سه شنبه سال خورشیدی را با بر افروختن آتش
و پریدن از روی آن به استقبال نوروز می رویم
سرخی تو از من ، زردی من از تو
جشن باستانی چهارشنبه سوری مبارک
.
.
.
چنین گفت زرتشت
” که سوزانید بدی را درآتش ، تا ز آتش برون آید نیکی”
پس تو نیز چنین کن
.
.
.
پیشاپیش آغاز مانور جنگ جهانی سوم
و شبیه سازی انفجار های قاره ای
و آزمایش بمب های اتمی
بر تو مسئول ویژه برگزاری مراسم مبارک !
.
.
.
دقت کردین که حتی تصور درس خوندن توی شب ۴شنبه سوری
آدمو دچار یه نوع تشنج عصبی میکنه؟
.
.
.
دستانت را به من بده تا با هم از رو آتش بپریمم!
آنان که سوختند ، همه تنها بودند!
چهارشنبه سوری مبارک
.
.
.
بیا در غروب آخرین سه شنبه سال برای گردگیری افکارمان آتشی بیافروزیم
و کینه ها را بسوزانیم و زردی خاطرات بد را به آتش
و سرخی عشق را از آتش بگیریم
و آتش نفرت را در وجودمان خاموش کنیم !
.
.
.
ایرانیان شب سرد را به آتش می کشند به امید روزهای گرم و نیک
بهارتان همچون آتش اهورایی
چهارشنبه سوریتان خجسته و نکو . . .
.
.
.
خداجون
یه کاری کن امشب که از رو آتیش میپره
یخ دلش آب شه بهم بگه دستتوبده به من باهم بپریم !
.
.
.
یادش بخیر،
یکی از معضلات و دوووووشواریهای دوران کودکیمون این بود که
لوازم چهارشنبه سوری رو کجای خونه قایم کنیم که
توسط مامانمون کشف و ضبط نشن 🙂
.
.
.
سرخ میشوی، وقتی میشنوی : دوستت دارم
زرد میشوم، وقتی میشنوم : دوستش داری
چهارشنبه سوری راه انداختیم
سرخی تو از من، زردی من از تو
همیشه من میسوزم و همیشه تو میپری . . .
.
.
.
آتش روشن کردم وعهدکردم تا خاموش شدنش دعایت کنم
میدانم به آنچه میخواهی میرسی چرا که من هربار یک هیزم اضافه میکنم!
چهارشنبه سوریت مبارک
.
.
.
بابام در حال مکالمه با مامانم همراه با خنده های شیطانی
+ خانم یادته رفته بودیم بیرون ۴شنبه سوری؟
– آره چطور مگه؟
+ یادته توی دودا صدای گریه یه نوزاد میومد؟
– آره آره منظورت علیه خودمونه که گذاشته بودنش توی جعبه شیرینی؟؟؟
+ آره میبینی الان چه نره غولی شده واسه خودش؟
من 😐
یونیسف 😐
آتیش ۴شنبه سوری 😐
شیرینی های قنادی 😐
سازمان حمایت از کودکان بی سرپرست با همکاری نیروی انتظامی 😐
.
.
.
شعر چهارشنبه سوری
رسیدی و پر از شادی و شوری، آهای چارشنبه سوری
شنیدم با جوانان جفت و جوری، آهای چارشنبه سوری
شده فرهاد با فرزاد و هوشنگ، برای شب هماهنگ
پیامک میزند پوران به پوری، آهای چارشنبه سوری
پس از سالی چتیدن یا پیامک، خوشا مهسا و بابک
مزه دارد ملاقات حضوری، آهای چارشنبه سوری
جوانان با مدلهای فرنگی، پی خوش آب و رنگی
تماما ناز و گوگوری مگوری، آهای چارشنبه سوری
نمایشگاه انواع مدلها، طراوت بخش دلها
صفابخش اُناثی و ذکوری، آهای چارشنبه سوری
بساط سرخی تو، زردی من، سر هر کوی و برزن
تو هم چون مردمان غرق سروری، آهای چارشنبه سوری
مش اصغر توی چادر دیدنی شد، پی قاشق زنی شد
که باشد استتار اینجا ضروری، آهای چارشنبه سوری
چراغ قرمز و ده حاجی فیروز، سیه روی و سیه روز
بگیرند از جماعت پول زوری، آهای چارشنبه سوری
یکی از جیغ و داد اهل کوچه، کند دندان قروچه
بگوید داد از این حد بی شعوری، آهای چارشنبه سوری
بر اعصابش زند یکریز تقه، هیاهوی ترقه
ندارد بیش از این تاب صبوری، آهای چارشنبه سوری
به فحش و لعن بر آباء و اجداد، مزاحم را کند یاد
شب آمرزش اهل قبوری، آهای چارشنبه سوری
مقصر من نمی گویم تـو هستی، ولی از بمب دستی
چه چشمانی که شد محکوم کوری، آهای چارشنبه سوری
نمی دانم بهشتی یا جهنم، که کارت گشته درهم
از این دیو و دد و غلمان و حوری، آهای چارشنبه سوری
کنند آزارها با نام سرکار، گروهی مردم آزار
که دورند از ادب صد سال نوری، آهای چارشنبه سوری
امید است اینکه با شادی معقول، همه خوشحال و شنگول
کنیم از شیوه ی این عده دوری، آهای چارشنبه سوری
.
.
.
شعر چهارشنبه سوری
جشن آتش جشن شادی جشن نور
گاه آتش بازی و شام سرور
آتشِ زرتشت و نور ایزدی
پرتوی از بارگاهِ سرمدی
از اهورایی که شادی آفرید
در پناهش مهر و نیکی شد پدید
رمزٍ آتش پاکی و روشنگری
سرخی و گرما و شادی پروری
یادگاری از کهن آیین ما
روزگارانِ خوش و شیرین ما
آری امشب جشن سور و آتش است
جشنِ رقص شعله های سرکش است
هموطن ای یارِ هم پیمان من
زنده کن این جشن و آیین کهن
خیز و از آتش تو سرخی وام گیر
کام  دل از گردش ایام گیر
باید امشب از غم و زردی گذشت
همچو شاخی در بهاران سبز گشت
کم کمک چاووشی شاد بهار
دامن افشان میرسد از کوهسار
چشم تا برهم زنی عید آمده
روزِ خوب جشن جمشید آمده
فروهرها میهمانت میشوند
همنشین مهربانت میشوند
ای درخت سرفراز آریا
ای به دردِ مام میهن آشنا
هر کجای این جهان داری سرا
گوش کن با جان و دل پند مرا
ما همه از یک تبار و ریشه ایم
پیروان نیکی اندیشه ایم
مهد ایران ریشه و ما شاخه سار
بهر ماندن ریشه باید استوار
ور نه در توفان سرای روزگار
شاخه ساران را نمی ماند قرار
لیک اگر روزی من و تو ما شویم
جنگلی سبز و گشن می پروریم
مهرِ میهن در سرشت و جان ما
تا ابد پاینده باد ایران ما
“هما ارژنگی”


خرید فیلتر شکن قوی

خرید vpn برای ترید

خرید vpn با ip ثابت