سلام دوستان گرامی ، خوشحالم که سه علی سه رو واسه بازدید انتخاب کردید ;) امیدوارم لحظات خوبی رو باهم داشته باشیم :)
خانه / پیامک روز نوجوان / اس ام اس با موضوع شهادت حسین فهمیده و روز نوجوان و بسیج دانش آموزی

اس ام اس با موضوع شهادت حسین فهمیده و روز نوجوان و بسیج دانش آموزی

اس ام اس با موضوع شهادت حسین فهمیده و روز نوجوان و بسیج دانش آموزی

هشتم آبان ماه ۹۰ روز نوجوان بر تمامی نوجوانان ایران عزیز مبارک

پیامک های ناب و دسته اول در سه علی سه

http://s2.picofile.com/file/7168305913/nojavan.jpg

امروز، روز توست، روزی که ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست در دست هم، جشن رشد را به زمین تبریک می گویند

.

.

.

تو به جمع گرم ساقه های سبز و نوجوان پیوسته ای و این، سرآغاز شاد و شیرین جست وجوگری توست

.

.

.

امروز، هستی پیر و کهن، احساس می کند که به مرز بلوغ خویش دوباره نزدیک می شود؛ هم آهنگ با تو!

.

.

.

چه دلهره های دلکش و اضطراب های غریبی است این ترانه رویش و این عطش بی امان دانستن!

قدر سرگیجه هایت را قدر پرسش هایت را خوب بدان!

بگذار آسان و بی کاستی، شعله های کوچک اندیشه و احساس در تو شکوفا شود!

.

.

.

این تردیدها، نشانه های خوبی است که تو را به ساحل امن آرامش می رساند؛ اگر سرکوبشان نکنی و بهانه بی حالی و بی تحرکی نسازیشان، بلکه قدرشان را بدانی و از آنها پلی بسازی به سوی بزرگ ترهایی که حالا از مزرعه تجربه و علمشان، خوشه های کمال می چینند.

.

.

.

قدر لحظه های تو را چه کسی می داند، جز تو که در جست وجوی نردبانی محکم، گستره زمین را کوچک می بینی و پروازی بلند، حتی بی بال و پر را در سر داری؟!

.

بقیه اس ام اس های زیبای روز نوجوان در ادامه مطلب

.

.

آرزوهای دور و دراز توست که به تکه تکه این دنیای بزرگ، امید و جنبش می بخشد؛ پس تنفس کن هوای زندگی و شور و سازندگی را.

.

.

.

تو، یک الگوی زیبا هم داری؛ نوجوانی که مثل تو بود و دلی داشت که از حسرت پرواز به ارتفاع ها، بی تاب شده بود. وقتی فهمید که با نیروی بی نهایت و زلالش می تواند عزت ایران و ایرانی را که به تاراج می رفت، به اندازه ساقه دوازده ساله اش بازگرداند، دیگر درنگ و تردید نکرد. تن خود را به نارنجک های خشمگین و آتشین سپرد و تانک های زوزه کش را ذلیل، به هوا پرتاب کرد، اما با تقدیم جانش، شرف یک ملت را ضمانت کرد. پس آن گاه بود که خمینی بزرگ او را رهبر خواند.

.

.

.

امروز، روز حسین فهمیده و همه هم سن و سال های جسور و با شهامت اوست که قدر نوجوانی خود را می دانند و هر سال، مثل امروز با همه خوبی ها، تلاش ها، مردانگی ها و تازگی ها، دست دوستی می دهند.

نوجوان سبز! روزت مبارک!

.

.

.

حکایت دیگری از تو ورق خورده است که پله پله غرق گل شوی.

.

.

.

در مقطعی دیگر، جلوه مقدماتی عشق را می بینی و به سرسبزی ها آراسته می شوی.

.

.

.

بهاری نو خوش دمیده است که تو را از نَفَس های خویش برویاند.

.

.

.

قرار است پا به نهالستان آوازهای ماه بگذاری.

.

.

.

وقتِ آن رسیده است که خود را با آسمانی ترین روزها بسنجی و با توانستن برابر بدانی.

.

.

.

چیزی کم نداری در راه رسیدن به خواسته های درست. کنجکاوی، در بساط نوجوانی ات یافت می شود؛ به شرطی که به موقع و به جا از آن بهره بگیری.

.

.

.

خنده های تو، در ذهن این دوران، سپرده می شود تا سال ها بعد، به بازخوانی خوش خاطرات بنشینی.

.

.

.

بیا و نگاهت را تا پروانه زارِ شادی ببر. روی پای خود بایست و نشاط آورترین ناحیه روزگار را تماشا کن.

.

.

.

بیا و به اشیای پیرامون خود رنگ معنویت بزن.

کارهایت را مطابق ثانیه های زلال آب ها تنظیم کن.

بوی بهشت را روی خلوت دل بگستران.

.

.

.

سفرهایی از این سال تا تولد لطیف باران، برای تو ترسیم شده است. خنده های گلبرگ های نو، چقدر شبیه سجاده کوچک توأند که وقت نماز، همه جا را معطر می کند! بلوغ تو آغازگر مسیر پر از مهر بندگی است.

.

.

.

همراه با قرآن از قصه های روشن مهتاب، جرعه جرعه بنوش.

.

.

.

بلوغ تو چقدر به جوانه های درخت می ماند که رو به پنجره می شکفند!

.

.

.

آری او با اقدام شجاعانه خود در روزهای آغاز جنگ تحمیلی ، جهانیان را به حیرت واداشت و راه رسیدن و عشق به معبود را برای رزمندگان هموار کرد .

.

.

.

او خوب فهمید که چگونه می توان به وصال یار رسید . و چه زیبا  و چه زود این وصال برایش محقق گشت .

.

.

.

او درس پرواز را به همه آموخت . پرواز تا اوج قله های رفیع کمال و سعادت را .

.

.

.

او به ما فهماند درس انسان شدن و از خود گذشتن و به خدا پیوستن را.

.

.

.

فهمیده خود فهمید  و به همه جهانیان فهماند که چگونه می توان در سن ۱۳ سالگی ره صد ساله را طی کرد و نشان و مدال رهبریت را دریافت کرد .

.

.

.

فهمیده به ما فهماند درس پیروی و لبیک به فرامین ولایت را.و چه زیبا لبیک گفت به  ندای هل من ناصرا ینصرنی حسین زمان .

.

.

.

فهمیده به ما فهماند درس دفاع و پاسداری از ارزشهای اسلامی را.

.

.

.

او درس پروانه وار سوختن  تا به وصال معبود رسیدن را به ما آموخت .

.

.

.

او چه زیبا تصویرحقیقی رهایی از کالبد جسم خاکی و پرواز و مأوا گرفتن در جوار معبود را به نمایش گذاشت .

.

.

.

او به ما فهماند که چگونه می توان غل و زنجیرهای اسارت شیطانی را گسست و به یگانه معبود هستی پیوست .

.

.

.

او به همه فهماند که چگونه می توان تمام وجود را در قربانگاه عشق به معشوق تقدیم کرد .

.

.

.

او به همه فهماند که چگونه می توان از قعر نیستی به اوج هستی رسید .

.

.

.

ایام نوجوانی غافل مشو ز فرصت     کاین آب برنگردد دیگر به جویباران
صائب تبریزی

.

.

.

ما اگر پیرانه سرْ در بندگی افتاده ایم    هم چو سروْ آزادگی درنوجوانی یافتیم
خواجوی کرمانی

.

.

.

مکن به لهو و لعب صرف نوجوانی خویش     به خاک شور مریز آب زندگانی خویش.

صائب تبریزی


خرید فیلتر شکن قوی

خرید vpn برای ترید

خرید vpn با ip ثابت